به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر"، لوييس معتقد است از اين جهت اكثر فيلسوفان ذهن در اين موضوع ذيل گفتماني قرار دارند كه دكارت آغاز كرده است. بدين جهت چه همايندگرايان كه قايل به تأثير يك طرفه بدن بر ذهن هستند و چه موقعيت گراياني كه قايلند اين خداست كه تعامل ذهن و بدن را برقرار مي كند به بحث در مورد موضوعي پرداخته اند كه دكارت درانداخته بود.
به نظر لوييس حتي گيلبرت رايل هم كه در كتاب "مفهوم ذهن" استدلال قوي آورد مبني بر اين كه دكارت با طرح " روح در ماشين" دچار اشتباه شده و "خطاي مقوله اي" صورت داده در دل اين گفتمان وسيع و گسترده جاي مي گيرد.
با اين همه ، شايد معروفترين رقيب و بديل دكارت در سده بيستم كاركردگرايان باشند كه دوگانگي دكارت را از بيخ و بن اشتباه دانستند و آن را ناشي از گونه اي تقسيم اشتباه پنداشتند. به نظر آنها انسان و به تعبيري ذهن از دو بخش مجزا و مستقل ذهن و بدن تشكيل نشده است بلكه ذهن حوزه اي است كه با كاركردهاي مشخص شناخته مي شود.
با اين همه ، پرسش از نسبت ذهن و بدن همچنان پرسش اصلي فيلسوفان ذهن در اوان سده بيست و يكم به شمار مي رود. به نظر لوييس اين امر نشان از آن دارد كه در فلسفه هم به مانند همه علوم طرح درست مسئله بيش و پيش از جواب بدان اهميت دارد. جواب دكارت به دوگانگي ذهن و بدن مطمئناً خطاهاي زيادي را واجد است اما دكارت با طرح مسئله رابطه ذهن و بدن شناخته مي شود ونه جواب بدان.
نظر شما